به گزارش شهرآرانیوز، من خودم هنوز جرئت این کار را پیدا نکردهام. خیلیها هم که این مطلب را میخوانند، چنین جرئتی نکردهاند که روی تخت دراز بکشند و بگویند: «من آمادهام! سوزن را بزن و خونم را بگیر!» هر کسی از یک چیز میترسد؛ یکی از سوزن، یکی از ضعف و بیحالی، یکی از سرگیجه و… بعضیها هم بهانه میآورند: «من کمخونم، اگر خون بدهم خودم به خون نیاز پیدا میکنم!»
این ترسها و بهانهها باعث شده زنان زیادی به اهدای خون روی نیاورند و سهمشان در مقایسه با مردان تنها حدود ۴ تا ۵ درصد باشد. اما در همین درصد اندک، زنانی هستند که سالهاست مستمر خون خود را اهدا میکنند؛ زنانی که پای یک قول قلبی برای کمک به دیگران ماندهاند.
سکینه حسیننژاد
متولد ۱۳۳۶ | گروه خونی B+ | شروع اهدا از بعد انقلاب | دارنده کارت نقرهای
خدیجه صدیقشریف
متولد ۱۳۵۲ | گروه خونی B+ | شروع اهدا از بعد جنگ | دارنده کارت نقرهای
این دو زن بیش از چهل سال است که سالی سه تا چهار بار به مراکز اهدای خون مراجعه میکنند. هرکدام نیتی خاص دارند؛ یکی قراری قلبی با امام رضا (ع) بسته و دیگری از روزی که برادرش شهید شده، به نیت او خون اهدا میکند.
حسیننژاد: از حدود هجدهسالگی شروع کردم. اوایل انقلاب بود. یک روز رفتم حرم و زیارت کردم، بعد بیرون آمدم و در کانکسهای دم حرم گفتم که برای اهدای خون آمدهام. شوق زیادی داشتم و بعد به خانوادهام گفتم که رفتهام خون اهدا کنم. حتی امروز هم بعد از هر اهدای خون، با همان ذوق به بچهها میگویم کجا بودهام.
صدیقشریف: پانزده سالم بود. پایگاه اهدای خون حرم که سمت خیابان شیرازی است رفتم. قبلاً با مادرم میرفتم و منتظر سن قانونی بودم. وقتی اولین بار خون دادم، فکر میکردم کاری بزرگ کردهام. ابتدا یک کارت زرد کاغذی میدادند و بعد کارت قرمز و نقرهای صادر شد. مرحله بعدی هم طلایی است.
حسیننژاد: زمان جنگ، برای رزمندهها خون نیاز بود. میدانستم این کار ثواب دارد و دوست داشتم خیرم به همه برسد. همین که خونم به درد یک نفر میخورد، حال خوبی پیدا میکنم.
صدیقشریف: برادرم شهید شد. از آن روز تصمیم گرفتیم به نیت او گاهی خون بدهیم. خانواده ما همه کارت اهدای خون دارند و من حتی کارت اهدای عضو هم دارم. همیشه منتظرم نوبت بعدی برسد.
حسیننژاد: هیچوقت نترسیدم و اذیت هم نشدهام. اتفاقاً از وقتی خون اهدا میکنم، حجم خونم هم افزایش یافته است. همیشه دست راست را برای رگگیری انتخاب میکنم؛ قراری است که با امام رضا (ع) گذاشتهام.
صدیقشریف: هدفم برایم مهم بود. با هدف و اراده پیش رفتم. اگر کسی هدف داشته باشد، از سوزن و درد نمیترسد.
حسیننژاد: توانستم دامادم را تشویق کنم، اما بچههایم هنوز اهدا نکردهاند.
صدیقشریف: به جز برادرهایم که عهد کرده بودیم، یکی از دوستانم را هم همراه خودم کردم. همسرم هرگز مانع من نشد و حتی وقتی برای اهدای عضو اقدام کردم، مخالفت نکرد.
حسیننژاد: هر بار که خون اهدا میکنم، حال خوبی پیدا میکنم و حس کمک کردن روی روحیهام اثر مثبت دارد. خونم هم با هر چهار ماه اهدای خون تصفیه میشود و سلامت جسمیام بهتر میشود.
صدیقشریف: اهدای خون و کمک به دیگران در جامعه ما ارزشمند است. بعد از هر اهدای خون، انرژی مضاعف و حال خوبی دارم که چند روز ادامه پیدا میکند.
حسیننژاد: به این فکر کنند که کارشان چقدر ثواب دارد و میتواند جان چند نفر را نجات دهد.
صدیقشریف: نیمی از عمرتان را بهخاطر ترس از خون از دست دادهاید! نجات جان آدمها مهم است و اگر اهل اهدای خون بودید، وقت نیاز شرمنده نمیشدید. خون من هرقدر هم کم باشد، در این مواقع شرمنده نیستم و فقط عمل به وظیفه کردهام.
دوران حاملگی و تا شش هفته بعد از زایمان
سقط جنین و تا یک سال پس از آن
دوران شیردهی
دوران قاعدگی تا رفع علائم
افرادی که قصد بارداری دارند
مصرف داروهای آنتیبیوتیک و مشابه چند روز قبل
عمل جراحی کمتر از شش ماه قبل
سوراخ کردن گوش، خالکوبی یا طب سوزنی اخیر
ابتلا به سرفه، آنفلوانزا و گلودرد
۷۲ ساعت قبل کار دندانپزشکی یا مصرف آسپرین
تازه واکسینه شدهها
احساس کسالت یا بیماری
مشارکت زنان در اهدای خون فقط ۴٪
سالانه ۱۵۰ هزار مادر در جهان با خون نجات مییابند
سن اهدا: ۱۸ تا ۶۵ سال
کالری از دست رفته: حدود ۶۵۰ کیلوکالری
تعداد دفعات: ۳ بار در سال
حداقل وزن: ۵۰ کیلوگرم
کاهش ریسک ابتلا به برخی سرطانها: کبد، ریه، روده بزرگ و گلو